ان روزهای بی قراری ام...
پسرک زیبای من این روزها و شب ها شرمنده ات هستم بسیارررررررررررر... ساعتهای بدی را با اقوام گذراندیم و شما هم پابه پای ما بی تابی ها و نگرانی ها و دلهره ها و گریه هایمان را مرور کردی لحظه های سخت پشت در اتاق عمل و ای سی یو را... 3 هفته بلاتکلیفی و غصه ها و گریه های گاه و بیگاه را... بیمارستان ها و اورژانس های الوده ی پایتخت الوده را... و مادر بیقرار بیقرار مادر بزرگ را... ممنونم پسرم وشرمسارم پسرم اگر ذره ایی در تغذیه و خواب و استراحتت کم کاری کردم مرا ببخش عزیزم... پسرک زیبای من این روزها و شب ها شرمنده ات هستم بسیارررررررررررر... ساعتهای بدی را با اقوام گذراندیم و شما هم پابه پای ما بی تابی ها و نگر...
نویسنده :
mamani
11:34